>فک میکنم عنوان بخشی از یه آهنگ رضا صادقی هست... چیزی که امروز تو ذهنمه.
>>چقدر فریدون آسرایی قشنگ و بااحساس میخونه...نمیدونم این آهنگه قدیمیه یا جدید، ولی "یاد من باش" خیلی نازه...
>>>اندکی امروز مغشوشم... یکی از حرکات مورد علاقه در این اغتشاشات ذهنی اینه که ماشین رو بردارم و بزنم به دل خیابان های عریض و خلوت! و آهنگ هم گوش بدم... امروز هم چنین کردیم... اصولا دلم تنهایی میخواد اما تنها کسی که حاضرم این جور مواقع کنارم باشه "ال ناز" هست... آخرین باری که بهش گفتم حالم گرفته س بیا منو ببر بیرون! اخر آذر بود... بهم گفت من ماشین میارم منم گفتم پس من لباس می پوشم و پیاده تو خیابون می رم تا تو برسی! وقتی اومد مامانشم کنارش نشسته بود! و خود حدیث مففصل بخوانید از این مجمل!
>>>>دیروز جلسه ی آموزش "ایزو9001" و سیستم مدیریت کیفیت (برای روسای مراکز) بود که من خیلی خوشم اومد! یهو دلم خواست مدیریت رو یاد بگیرم به صورت علمی نه حسی و تجربی! فک کنم مدتها بود اینقدر با علاقه به چیزی غیر مرتبط با رشته ام گوش نداده بودم. بعد از این جلسه هم پذیرایی بود و بعد هم جلسه ی شورای اداری. منو به عنوان عضو جدید معرفی کردن! و از اونجا که سالن کنفرانسی و بیضی وار بود و من وسط نشسته بودم، چندتا از آقایون که هم راستای خودم نشسته بودن مجبور شدن گردن بکشن تا منو ببینن! و من خنده م گرفت!
>>>>> یک اتفاقاتی در درمانگاه افتاده واسه خودم که بعدا تعریف می کنم.
ادامه مطلب ...